خبرنگار:
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود.
روی زمین افتاده بود زمزمه می کرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش...
داشت آخرین نفساشو می زد
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی با مردم داری؟
با لبخند گفت :
از مردم کشورم می خوام وقتی برای خط کپوت می فرستند ،
عکس روی کمپوت ها رو جدا نکنند.
گفتم : داره ضبط میشه برادر ، یه حرف بهتری بگو.
با همون طنازی گفت : آخه نمی دونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...
[ شنبه 92/6/30 ] [ 4:28 عصر ] [ حـــامد طالبی ]